در آن دوران همچنین، کل تولید نفت خام ایران، ۳۲میلیون تن در سال معادل بیش از یک سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه ( ۹۰میلیون تن در سال) بود. از سوی دیگر، ایران ۹۰ درصد نفت خام مورد نیاز اروپای غربی را در آن دوران تأمین میکرد و بنابراین بسیار برای غربیها اهمیت داشت.
سرانجام اما بعد از کشمکشهایی که شرح آن را زیاد در تاریخ خواندهایم نفت در میان دست و پا زدن استعمارگرانی چون روسیه، انگلستان و آمریکا در در روز ۲۹اسفندماه سال ۱۳۲۹ با همت مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ملی شد تا قطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایههای ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان باشد.
حالا اما سالها از ملی شدن شریان اقتصادی کشور میگذرد و درطی این سالها که پی در پی میآیند و میروند، بیش از هزار میلیارد دلار درآمد نفتی نصیب کشور شده، لکن به دلیل عدم استفادهٔ صحیح از این ثروت ملی، موجبات بروز اختلال در اقتصاد ایران فراهم شده است؛ به طوری که علیرغم وجود ثروت عظیم حاصل از نفت، همچنان بیکاری و تورم موجود در جامعه از مشکلات اصلی دولتمردان است.
در واقع سنگ بنای اقتصاد بدون نفت که همان ملی شدن صنعت نفت بود، نتیجه عکس داد و در طی سالها آنقدراقتصاد کشور را وابسته به استخراج نفت خام و فروش آن کرد که تولید فرآوردههای نفتی که ثروتی عظیم نسیب کشور میکند و تولید و صادرات غیر نفتی که از اساس توسعه یافتگی کشورهاست از یادها رفت. به این ترتیب بود که تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد موجب ایجاد دور تسلسلی از افزایش نقدینگی، تورم و واردات از یک سو و کاهش توان رقابتی تولید داخل و افول آن از سوی دیگر شد.
ضمن آنکه پیامد ضمنی ایجاد چنین چرخهای، رواج فعالیتهای واسطهگری و دلالی به جهت وابستگی بازار داخل به واردات و در نتیجه نرخ ارز بود وهنوز هم ادامه دارد. چرخهای که جز ایجاد فشار بر اقشار ضعیف جامعه و افزایش فقر نتیجهای نداشته و نخواهد داشت.
در واقع ایران به کشوری تبدیل شد که ذخایر نفتی عظیم داشته و یکی از صادر کنندگان بزرگ نفت خام است. صادر کنندهای که باید فرآوردههای نفتی را که از نفت خام خودش تولید شدهاند، به قیمت گزافی بخرد و به کشور وارد کند و حال آنکه اگر بخشی از این درآمدهای عظیم نفتی برای تولید فراوردههای نفتی در کشور استفاده میشد امروز داستان ایران و اقتصادش متفاوت بود.
در این میان قراردادهایی نیز منعقد شد که بسیار عجیب بود. کرسنت یکی از این قراردادهای به نام است که در سال ۱۳۸۱ و در زمان وزارت وزیر نفت امروز یعنی بیژن نامدار زنگنه منعقد شد.
طبق این قرارداد که بین بین شرکت اماراتی کرسنت پترولیوم با شرکت ملی نفت ایران بسته شد، مقرر شد با لولهکشی در خلیج فارس، گاز میدان سلمان به امارات (مخزن مشترک با ابوظبی) را به میزان روزانه ۵۰۰ میلیون فوت مکعب به امارات صادر کند. بر این اساس، ایران متعهد میشد گاز ترش (فراوری نشده) تولیدی میدان گازی سلمان را به مدت ۲۵ سال و از آغاز سال ۲۰۰۵ میلادی به امارات متحده عربی صادر کند. حجم صادرات هم قرار بود از ۵۰۰ میلیون مترمکعب گاز آغاز شود و به تدریج به ۸۰۰ میلیون مترمکعب در روز برسد.
به این ترتیب بود که درطول دوره ۲۵ ساله این قرارداد، درآمد ایران از فروش گاز به کرسنت بین ۱۶ تا ۲۰ درصد (حدود یک پنجم) بهای گاز قرارداد ایران با ترکیه در دوره مشابه ۲۵ ساله میشد. قراردادی غیر ملی و فریبکارانه که تنها سود شخصی چند دلال نفتی در آن لحاظ شده بود و خیانتی بزرگ به کشور به شمار میرود و هنوز هم تکلیف آن مشخص نشده و در هالهای از ابهام قرار دارد.
به این ترتیب است که نفت ثروتی است که باید صرف سرمایه گذاری و توسعه زیرساختها شود. البته برنامه ریزیهایی برای خروج از اقتصاد نفتی انجام شده است. به عنوان مثال طبق برنامه چهارم توسعه (۸۹ ـ ۸۴) قرار بوده سالی ۱۰ درصد از اتکای بودجه به نفت کاسته شود، اما به سبب عملکرد دولت وقت این کار رخ نداد.
در برنامه پنجم توسعه هم قرار است سالی ۱۵ تا ۲۰ درصد از اتکای بودجه به نفت کاسته شود که هنوز معلوم نیست این امر محقق شده یا نه، چون از ابتدای اجرای برنامه پنجم تاکنون هیچ گزارشی از نحوه اجرا یا عملکرد برنامه پنجم توسعه منتشر نشده است. این در حالی است که مقام معظم رهبری نیز بارها به موضع اقتصاد بدون نفت تاکید کردهاند اما در سایه توجهات مسئولین کشور و اقتصادش هنوز اندر خم یک کوچهاند! آن هم کوچهای یک طرفه که تنها به صادرات نفت خامی منتهی میشود که همیشگی نیست و روزی تمام خواهد شد و اگر آن روز برسد معلوم نیست، ایران بدون نفت چه خواهد کرد. این در حالی است که کاهش گام به گام صادرات نفت و یا حداقل استفاده از درآمدهای نفتی برای تولید فرآوردههای نفتی و بهبود زیر ساختها میتواند اقتصاد ایران را متحول کند و همه چیز را به آیندهای نامعلوم موکول نکند.