مديريت واردات، توسعه صادرات

«صادرات و واردات»، «توليد صادرات محور»، «مديريت واردات» و «بازار صادراتي».‌اينها کليدواژه‌هاي بيانات اقتصادي مقام معظم رهبري در چندماه اخير است که به صورت عمومي‌در دو سخنراني؛ يکي در جريان بازديد از شرکت‌ايران خودرو و ديگري در جمع کارگزاران و مديران نظام از ‌ايشان شنيده‌ايم.

نخستين بار در روزهاي آغازين سال بود که ‌ايشان از توانمندي‌هاي صنعت خودروي کشور بازديد و آنجا بر «توليد صادرات محور» تاکيد کردند. ‌ايشان فرمودند «همه بخش‌هاي صنعتي بايد محصولات خود را با محوريت صادرات توليد کنند و دستگاه‌هاي مختلف دولتي نيز بايد با تلاش چند‌جانبه و هنرمندانه، بازار صادراتي را تامين کنند.»
ايشان چندماه بعد؛ يعني در 27 مرداد ماه در جمع مديران و کارگزاران نظام، جمله تازه‌اي مطرح کردند با ‌اين عنوان که «من نسبت به مساله مديريت واردات به دولتى‌ها سفارش كردم؛ الان هم تاكيد مي‌كنم. من نمي‌گويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهايى لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود.» در روزهاي آغازين سال، بيانات رهبر انقلاب و تاکيد‌ ايشان بر «توليد صادرات محور» خون تازه‌اي در حوزه بازرگاني کشور جاري ساخت و کليه فعالان ‌اين حوزه را اميدوار ساخت به ‌اين جهت که سرانجام پس از سال‌ها استيلاي تفکرات نزديک به سياست «جايگزيني واردات» و استيلاي نگاه دولتي و درون‌نگر در حوزه بازرگاني، ارشدترين مقام نظام توصيه به تغيير بينش و برون‌نگري در حوزه بازرگاني و تجارت خارجي دادند و به گفته اقتصاددانان، «پارادايم» تازه و الگويي راهگشا پيش‌پاي بازرگاني کشور نهادند. البته همين گونه بود و رهنمودهاي رهبري معظم پس از ابلاغ سياست‌هاي اصل 44، بسيار کليدي و مهم تلقي شد. به همين دليل از سوي فعالان‌اين حوزه، تکاپو و تلاش مضاعفي صورت گرفت تا بيانات مقام معظم رهبري در مورد توليد صادرات‌محور، نه فقط در اظهارنظرهاي تئوريک و يادداشت‌هاي رسانه‌اي که در تدوين برنامه‌ها و سياست‌گذاري‌ها هم پررنگ و قابل توجه باشد.

مدت زمان زيادي نگذشت که دوباره ‌ايشان در مورد «مديريت واردات» اظهارنظر فرمودند و به شکلي که همه در جريان جزئيات آن قرار دارند، براين نکته تاکيد کردند که بايد تهديد‌هاي تحريم را به فرصت تبديل کرد و اين گونه بود که بحث «مديريت واردات» را هم مطرح کردند.

اکنون‌‌اين پرسش مطرح است که منظور مقام معظم رهبري از طرح موضوع «توليد صادرات محور» که اشاره مستقيمي ‌به نظريه «توسعه صادرات» است، چه بود و چه ارتباطي ميان آن بيانات با رهنمودهاي تازه‌ايشان در مورد «تقويت توليد ملي» و «مديريت واردات» وجود دارد؟

به اعتقاد نگارنده، هر دو سخن رهبر معظم انقلاب در راستاي هم قرار دارد و تکميل‌کننده هم است و اين‌گونه نيست که هر سخن معني و مفهومي‌متمايز داشته باشد. ايشان در برهه‌اي از زمان و در حالي که از يک بنگاه توليدي بازديد مي‌کردند، برتوليد صادرات محور تاکيد کردند و فرمودند: «همه بخش‌هاي صنعتي بايد محصولات خود را با محور صادرات توليد کنند.» ‌اين رهنمود به طور قطع مي‌تواند نسخه اميدبخشي براي اقتصاد ‌‌ايران در شرايط کنوني باشد وبايد آن را همچون ابلاغيه اصل 44، با اهميت و استراتژيک تلقي کرد. معني راهبردي فرموده رهبري ‌اين بود که صادرات، به‌ويژه صادرات صنعتي، به ‌عنوان موتور محرک اقتصاد قرار گيرد. اين همان استراتژي «توسعه صادرات» است که در پنج دهه اخير رشد و شکوفايي بي‌نظيري براي بسياري از اقتصاد‌هاي جهان به دنبال داشته است.

در 50 سال گذشته شاخص توليد ناخالص جهاني و شاخص صادرات کالا نه تنها به موازات يکديگر حرکت کرده‌اند که نرخ رشد صادرات همواره بيش از نرخ رشد توليد ناخالص (GDP) بوده است؛ يعني رشد توليد جهاني با رشد بيشتر تجارت جهاني همراه بوده است. به ‌اين ترتيب ظرف سال‌هاي متمادي، سياست توسعه صادرات، کارآيي و اثربخشي خود را به نمايش گذاشته و به طور کامل منجر به کم رنگ شدن نظريه «جايگزيني واردات» شده است.

به طور مثال متوسط نرخ رشد صادرات کالا در جهان طي سال‌هاي 2000 تا 2008 برابر با 12 درصد بوده و در بعضي از کشورها مانند چين ‌‌اين نسبت به 24 درصد هم رسيده است. همچنين متوسط نرخ رشد صادرات خدمات تجاري طي‌‌اين دوره 12 درصد بوده که در برخي کشورها از جمله چين به 22 درصد رسيده است. بنابراين آمارها هم به درستي گوياي ‌اين نکته هستند که برون نگري در سياست‌هاي تجاري بايد به عنوان پارادايم تجاري مطرح شده و در عين حال سياست‌هاي اقتصادي در راستاي توسعه صادرات تنظيم شود. بايد به خاطر داشته باشيم که ذات جنس صادرات نياز به نگاه برون‌نگر دارد. درحالي که كه نگرش ما به اقتصاد در طول سال‌هاي گذشته برون‌نگر نبوده است.

متاسفانه آنچه در اقتصاد ما شكل گرفته برون‌نگري فرصت كمي‌براي بروز و ظهور در صحنه واقعي اقتصاد پيدا كرده و ذهنيت درون‌گرايي در اقتصاد عمر زيادي از كشور ما را گرفته و تمام آثار و عللي كه در حوزه‌هاي مختلف مي‌بينيم، ناشي از‌اين درون‌نگري است. تا زماني كه در اقتصاد، جهاني نشويم و ادبيات جهاني، تكنولوژي و فرآيند و سليقه جهاني در حوزه صادرات و اقتصاد حاكم نشود، نمي‌توانيم به نقطه بهينه‌اي دست يابيم؛ چرا كه صادرات؛ يعني تامين محصول مورد نياز بازارهاي جهاني با سلايقي که خريداران جهاني دارند. بايد با ادبيات جهاني کالا توليد کنيم و سلايق، فرآيند و سيستم‌ها و تكنولوژي‌هاي جهاني را در نظر بگيريم تا بتوانيم در زمينه توسعه صادرات موفق عمل کنيم. به عبارت ديگر شرايط بايد به گونه‌اي باشد که با برنامه‌ريزي براي حمايت از توليد داخل با‌‌ اين نگاه که قرار است از اين توليد، صادرات صنعتي سرچشمه بگيرد، شرايط را براي رشد و توسعه اقتصادي فراهم کنيم‌